ورود اینترپل به پرونده ناپدیدشدن زن ایرانی ـ امریکایی
گروه حوادث/ ردیابیها برای شناسایی و دستگیری یک مرد که احتمال میرود در ناپدید شدن مرموز زن ایرانی - امریکایی در تهران نقش داشته باشد با دستور بازپرس جنایی تهران از سوی پلیس بینالملل کلید خورد.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، دی ماه سال گذشته مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن خواهرش خبر داد و گفت: خواهرم، سونیا- 50ساله- مقیم و ساکن امریکاست. او برای رسیدگی به املاک پدری و کارهای ارث و میراث خانوادگیمان چند وقت قبل به ایران آمده بود؛ اما دو روز است که به طرز مرموزی ناپدید شده و دیگر خبری از او ندارم.
با شکایت مرد جوان تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد که سونیا از سالها قبل ساکن کشور امریکا بوده و مدتی قبل هم همسرش درگذشته بود. او مدتی قبل برای رسیدگی به اموال پدری اش به ایران برمی گردد و متوجه میشود که یکی از املاک موروثی توسط برادرش به یک کمپ ترک اعتیاد اجاره داده شده است.
بعد از آمدن سونیا به ایران، از آنجایی که برای رفت و آمد و کارهای اداریاش نیاز به خودرو داشته، برادر سونیا از دوستش به نام مهرداد میخواهد تا راننده شخصی او شود.
این درحالی بود که بررسیها نشان میداد سونیا همیشه بههمراه خود یک کوله پشتی داشته که داخل آن مدارک، پول و طلاهایش را حمل میکرده است؛ اما کوله پشتی نیز همراه زن 50 ساله گمشده بود.
بدین ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به تحقیق از مهرداد پرداختند. او گفت: در مدتی که سونیا در ایران اقامت داشته به سفارش برادرش که یکی از دوستانم است، بهعنوان راننده در اختیارش بودم. روز حادثه از من خواست تا او را به چهارراه تلفنخانه ببرم. میگفت که با یکی از دوستان قدیمیاش قرار دارد و از من خواست که او را تنها بگذارم. من هم طبق خواستهاش او را پیاده کرده و به خانه برگشتم و بعد از آن دیگر از او خبری ندارم.با اظهارات مرد جوان تحقیق از دوستان و آشنایان این زن ادامه یافت و چند نفری نیز بهعنوان مظنون بازداشت شدند؛ اما اگرچه مظنونان اظهارات ضد و نقیضی داشتند اما بررسیها نشان میداد که در رابطه با ناپدید شدن زن میانسال نقشی نداشته و به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران آزاد شدند.
در ادامه بررسیها، از آنجایی که هیچ رد و سرنخی از زن میانسال به دست نیامد و از سویی مشخص شد که این زن ایران را نیز ترک نکرده است، احتمال به قتل رسیدن او قوت گرفت.
باتوجه به احتمال قتل زن میانسال، از آنجایی که مهرداد آخرین فردی بود که سونیا را زنده دیده بود، دستور بازداشت راننده جوان توسط بازپرس واحدی صادر شد.زمانی که کارآگاهان پلیس برای دستگیری راننده جوان وارد عمل شدند، مشخص شد که او نیز ناپدید شده است. فرار مهرداد، مهر تأییدی بود بر این احتمال که وی در ماجرای ناپدید شدن مرموز سونیا نقش دارد.درحالی که بررسیها برای دستگیری مرد جوان ادامه داشت، هیچ رد و سرنخی از او بهدست نیامد بنابراین فرضیه فرار او از ایران پس از ارتکاب جنایت مطرح شد. بدین ترتیب بازپرس جنایی با صدور دستور حکم جلب او به پلیس بینالملل؛ اعلام وضعیت قرمز را صادر کرد.
مرگ مرموز پسر دادستان بوشهر در خانه
گروه حوادث: همزمان با کشف جسد پسر جوان دادستان عمومی و انقلاب بوشهر در خانهاش تحقیقات برای بررسی علت مرگ وی آغاز شد. بهگزارش روابط عمومی دادگستری کل استان بوشهر، جسد فرزند ۲۱ ساله علی حسنپور، دادستان دادسرای عمومی و انقلاب بوشهر ساعت 8 شب سهشنبه ۲۲ بهمن در یکی از اتاقهای خانهاش در بوشهر پیدا شد. براساس این گزارش در کنار جسد وی یک قبضه اسلحه شکاری نیز کشف شد. با اعلام این موضوع بلافاصله برابر روال قانونی و جاری صحنه توسط مقام قضایی و پلیس آگاهی تحت بررسی قرار گرفت که نتیجه بررسی و علت مرگ وی از طریق روابط عمومی و ارتباطات دادگستری کل استان بوشهر بزودی اعلام خواهد شد.
فریب دختر همسایه با شربت آلبالو
گروه حوادث/ دختر جوان که مدعی است از سوی فامیل همسایهشان مورد تعرض قرار گرفته در جلسه محاکمه نشانی خالکوبیهای روی بدن این پسر را به قضات داد.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، حدود دو ماه قبل دختری 26 ساله به اداره پلیس رفت و از پسری بهنام سعید به اتهام تعرض شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: ما در خانهای واقع در غرب تهران زندگی میکنیم. زن میانسالی نیز از 25 سال قبل همسایه ما بوده و رفت و آمد زیادی با آنها داریم. حدود یک سال قبل در خانه آنها پسر جوانی را دیدم که خودش را خواهرزاده زن همسایه معرفی کرد. او به من پیشنهاد دوستی داد و گفت میخواهم بیشتر بشناسمت تا با هم ازدواج کنیم. من موضوع را به مادرم گفتم خانواده سعید هم در جریان این دوستی قرار داشتند در این مدت بارها به خانه آنها رفت و آمد داشتم و در میهمانیهایشان شرکت میکردم تا اینکه یک ماه قبل سعید گفت زن عمویم از شهرستان به خانه ما آمده و میخواهد تو را ببیند. من هم قبول کردم و به خانه سعید رفتم. اما وقتی وارد شدم هیچکسی در خانه نبود. تعجب کردم و سراغ آنها را گرفتم که گفت الان میآیند.
در این فاصله سعید برایم شربت آلبالو آورد وقتی شربت را خوردم از هوش رفتم و بعد از یکساعت در حالی به هوش آمدم که متوجه شدم سعید به من تعرض کرده است.
دختر جوان ادامه داد: از شدت ناراحتی و شوک عجیبی که به من وارد شده بود گیج بودم و نمیتوانستم تصمیم درستی بگیرم به سعید گفتم چرا این کار را کردی که با چرب زبانی و فریب به من گفت نگران نباش میخواهیم ازدواج کنیم و مشکلی پیش نمیآید اما بعد از آن روز دیگر جواب تلفنهایم را نداد و من هم تصمیم گرفتم شکایت کنم.
با این شکایت سپیده به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکی قانونی آزار و اذیت وی را تأیید کرد. به این ترتیب مسعود، ردیابی و بازداشت شد و در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
روز گذشته شاکی به قضات گفت: وقتی یک ماه از آخرین ملاقات شوم من و سعید گذشته بود و او پاسخم را نمیداد برایش پیامک فرستادم و گفتم از او شکایت کردهام اما او بار دیگر مرا به خانهشان دعوت کرد و گفت اعضای خانوادهاش در خانه حضور دارند و بهتر است به آنجا بروم تا با هم قرار خواستگاری را بگذاریم.
دختر جوان ادامه داد: من که حرفهای او را باور کرده بودم برای دومین بار به خانهاش رفتم تا شاید قرار ازدواج بگذاریم اما کسی در خانه نبود و سعید بار دیگر به من تعرض کرد.
وی رو به قضات ادامه داد: من برای اثبات ادعایم میتوانم نشانی خالکوبیهای روی بدن او را نیز بدهم. سپس به بیان این مشخصات پرداخت.
اما وقتی پسر جوان در جایگاه متهم ایستاد منکر آزار و اذیت او شد و گفت: سپیده همیشه به خانه خالهام رفت و آمد داشت و من هم گاهی اوقات به آنجا میرفتم و یکدیگر را ملاقات میکردیم. چون در خانه لباس راحتی میپوشیدم او خالکوبیهای روی بدنم را دیده و به همین خاطر در دادگاه نشانی آنها را داده است. من به او علاقهمند بودم و میخواستم با او ازدواج کنم اما وقتی به دروغگوییهایش پی بردم و از ازدواج با او منصرف شدم چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است. او دختر صادقی نیست بهعنوان مثال به من گفت متولد سال 80 است اما بعد فهمیدم متولد سال 72 است. بدتر از آن اینکه فهمیدم او یک بار صیغه مردی شده بود و این ماجرا را از من پنهان کرده بود. بعد از اینکه به این دروغگوییها پی بردم از ازدواج منصرف شدم و ارتباطم را نیز با او قطع کردم اما او از من شکایت کرده و مرا متهم به تعرض کرده است. در حالی که ارتباط ما با میل و خواسته خودش بوده است.
با پایان اظهارات این متهم، قضات برای تصمیمگیری در این باره وارد شور شدند.
طلاق به خاطر چشم و هم چشمی های کودکانه
گروه حوادث/ زوج جوان که دو سال پس از ازدواجشان به خاطر چشم و هم چشمیهای عروس خانم راهی دادگاه خانواده شده بودند با توافق طرفین از یکدیگر جدا شدند.
به گزارش «ایران»، یکی از روزهای بارانی زمستان آیدا و سیامک در راهروی دادگاه خانواده به انتظار وقت رسیدگی به پرونده شان نشسته بودند. صدای گریههای دختری 3 ساله که فضای سالن انتظار را پر کرده بود حوصله و تحملش را سر برده بود. حاضران در سالن نیز وضعیتی مشابه آیدا داشتند و با بیحوصلگی به مادر این بچه نگاه میکردند که هیچ تلاشی برای ساکت کردن کودکش نمیکرد.
دقایقی بعد منشی شعبه زوج جوان را به داخل فرا خواند. قاضی با مشاهده آنها که سن و سالشان به 30 هم نمیرسید گفت: مشکلتان چیست؟
سیامک پیش دستی کرد و گفت: جناب قاضی ما حدود 2 سال است که ازدواج کردهایم آیدا یکی از بستگان دور ما بود، او را در یک میهمانی دیدم اما وقتی از پدرم خواستم به خواستگاری او برویم بشدت مخالفت کرد.
دلیل اصلی مخالفت پدرم اختلاف مالی خانواده من و آیدا بود. اما به هر سختی بود پدرم را راضی کردم و چند ماه بعد ازدواج کردیم.
قاضی پرسید: خانواده آیدا مخالفتی نداشتند؟
در همین لحظه آیدا گفت: با اینکه وضع مالی خانواده ما خیلی بهتر از سیامک بود اما چون او پسری با ادب و تحصیلکرده بود و من هم او را دوست داشتم پدر و مادرم به خواسته من احترام گذاشته و مخالفتی نکردند. ضمن اینکه او قول داده بود برای آرامش و رفاه من از هیچ تلاشی دریغ نکند. آقای قاضی پدر من کارگاه تولیدی داشت و من در رفاه کامل بزرگ شده بودم ولی سیامک فقط یک کارمند ساده بانک بود. فکر میکردم زندگی خوبی داشته باشیم اما...
سیامک حرف همسرش را قطع کرد و گفت: مشکل را تو ایجاد کردی با تجمل گرایی و چشم و هم چشمی با دیگران. آقای قاضی مگر میشود با این وضعیت اقتصادی هر چند ماه یک بار وسایل خانه را عوض کرد؟ یا مثل بقیه فامیل آیدا، سالی چند بار به خارج از کشور برویم؟
قاضی گفت: دخترم آیا شما چنین خواستههایی دارید؟
آیدا قیافهای حق به جانب گرفت و گفت: چه اشکالی دارد ما هم مثل دیگران خوب زندگی کنیم وقتی توانایی مالی اش را داریم چرا به خودمان سختی بدهیم؟
سیامک لبخند معناداری زد و گفت: جناب قاضی من یک کارمند ساده بانک هستم مگر چقدر درآمد دارم که بخواهم خواستههای بلندپروازانه همسرم را فراهم کنم؟
آیدا با لحنی تند و بیادبانه گفت: وقتی توان برآوردن خواستههای همسرت را نداشتی بیخود کردی ازدواج کردی؛ که در اینجا قاضی به او تذکر داد مراقب حرف زدنش باشد.
اما زن جوان ادامه داد: اگر تحمل مرا نداری طلاقم بده!
سیامک که چهرهاش سرخ شده بود سرش را پایین انداخت بعد هم رو به قاضی گفت: حاج آقا شما به من بگویید آیا من حرف بیراهی میزنم؟ میگویم چشم و هم چشمی نکن قرار نیست هرکسی هر چه دارد و هرکاری میکند ما هم داشته باشیم و انجام دهیم. یک میهمانی خانوادگی ساده کلی خرج روی دست ما میگذارد چند نوع غذا و میوه و دسر و مخلفات تهیه میکند که از فامیلهایش کم نیاورد با این کارهایش زندگی مرا سیاه کرده است.
قاضی به آیدا گفت: همسرت راست میگوید چرا زندگی ات را با دیگران مقایسه میکنی؟
آیدا با صدایی بغض آلود گفت: چرا حالا بعد از 2 سال این حرفها را می زنی مگر تو نبودی که می گفتی من را خوشبخت میکنی هر چی بخواهم برایم فراهم میکنی آن همه قول دادی حالا چی شده که به وعده هایت عمل نمیکنی اصلاً ازدواجم با تو اشتباه بود.
با تند شدن لحن آیدا و سیامک و داغ شدن بحث قاضی آنها را به آرامش دعوت کرد و خواست سکوت کنند.
سیامک گفت: جناب قاضی من آیدا را خیلی دوست دارم اما نمیتوانم با این طرز فکر او کنار بیایم ما با عشق و علاقه ازدواج کردیم اما هنوز دو سال از زندگی مشترکمان نگذشته که به مشکل خورده ام.
قاضی دادگاه نیز بعد ازشنیدن صحبتهای زوج جوان وقتی دریافت زن جوان برای جدایی از همسرش اصرار دارد از آنها خواست صورت جلسه را امضا کنند تا مراحل قانونی طلاق طی شود.
نگاه کارشناس
در زندگی مشترک صبور باشید
امیرحسین صفدری_ پژوهشگر و محقق حقوقی
چند نکته مهم در خصوص زندگی این زوج جوان وجود دارد.
نخست اینکه آیدا زندگی شخصی خودش را با زندگی اطرافیانش مقایسه میکند که این یکی از مهمترین آفتهای زندگی مشترک است که باعث ایجاد تنش و تبدیل شدن محیط خانه به میدان جنگ و دعوا میشود آیدا نباید باطن زندگی خودش را با ظاهر زندگی اطرافیانش مقایسه کند چرا که این باعث ایجاد تشنج در خانه آنها میشود. از سوی دیگر چشم و هم چشمی و بهانههای بچگانه آفت دیگر زندگی این زوج جوان است او مدام زندگی اش را با زندگی خواهر و برادر و خاله و عمه مقایسه میکند و همین چشم و هم چشمیها باعث شده تا آیدا به واقعیت زندگی خودش توجه نکند و همسرش را مجبور کند برای اجابت خواستههایش خودش را به سختی بیندازد. همچنین سیامک هم بیتقصیر نیست باید همان اوایل آشنایی با آیدا در خصوص این مسائل مهم صحبت میکرد و بسادگی از کنار این مسأله مهم نمیگذشت متأسفانه مشکل اصلی زوجهای جوان همین است که در جلسات خواستگاری با دید باز و افکار روشن واقعیتهای زندگی را در نظر نمیگیرند.
نکته مهم دیگر این است که زوجهای جوان باید با صبوری، منطق و عقل تصمیمگیری کنند و زود عصبانی نشوند و جبههگیری نکنند. این زوج برای رهایی از مشکلات میتوانند با کمی صبوری و قبول واقعیتهای زندگی مشترک مشکلشان را حل کنند و از طلاق و جدایی جلوگیری کنند.
خودکشی بعد از مرگ دوست صمیمی
گروه حوادث/ پسر جوان که پس از خودکشی دوست صمیمی اش دچار افسردگی شده بود خودکشی کرد.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 4 صبح 21بهمن، مأموران کلانتری 140 باغ فیض در جریان مرگ مشکوک پسر جوانی در خانهاش قرار گرفتند.
بهدنبال اعلام این خبر مأموران راهی محل شده و با جسد پسر 19 ساله در حالی که خود را حلق آویز کرده بود مواجه شدند. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که دوست صمیمی این پسر حدود 40 روز قبل خودکشی کرده بود و بهگفته خانواده این پسر وی بعد از مرگ دوستش بشدت دچار افسردگی شده بود. همچنین در تلفن همراهش نیز پیامی پیدا شد که نوشته بود «لعنت به این دنیا، دیگه تنهات نمیگذارم.»
مجازات مرگ برای قتل همسر سابق
گروه حوادث / مرد خشمگین پس از جدایی از همسرش وقتی متوجه شد او میخواهد با مرد دیگری ازدواج کند زن جوان را به قتل رساند و به قصاص محکوم شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از 4 سال پیش با کشف جسد زنی 44 ساله بهنام مهتاب در خانهاش در دستور کار مأموران قرار گرفت. خبر فوت این زن توسط ناصر 51 ساله همسر سابقش به پلیس اعلام شد و او در همان ابتدا به قتل اعتراف کرد. متهم با تکمیل پروندهاش به دادسرا رفت و حالا بعد از 4 سال هفته گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در ابتدای این جلسه ناصر به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و مهتاب از ابتدای زندگی با هم اختلاف داشتیم حتی پس از آنکه خدا به ما یک پسر و دختر هم داد مشکلاتمان حل نشد و به خاطر دارم که آخرین بار وقتی او سر یک موضوع خیلی ساده با دخترم دعوا کرد، از شدت عصبانیت مهتاب را کتک زدم. او هم به کلانتری رفت و شکایتی را علیه من مطرح کرد. در کلانتری دوباره دعوایمان شد و این بار علاوه بر همسرم، مأمور کلانتری را هم زدم و به زندان افتادم. در زندان بودم که مهتاب به ملاقاتم آمد و گفت در صورتی که حق طلاق را به من بدهی رضایت میدهم تا از زندان آزاد شوی. من هم حق طلاق را به او دادم و از زندان آزاد شدم. 6 ماه بعد مهتاب به بهانه اینکه اگر طلاق بگیریم پسرمان از سربازی معاف میشود از من خواست تا جدا شویم. من هم قبول کردم و طلاق گرفتیم. مهتاب قول داده بود کنار من و بچههایمان تا آخر عمر در خانه من زندگی میکند اما چند ماه پساز جداییمان قهر کرد و به خانه پدرش رفت. تا اینکه روز حادثه برای دیدن بچهها که آمده بود به من گفت با مردی قرار ازدواج گذاشته و این آخرین ملاقات ماست. از شنیدن حرفهایش عصبانی شدم ابتدا با دست هایم گلویش را فشردم و بعد هم با شال خفهاش کردم. او را کشتم چون فریبم داده بود.
پس از اظهارات متهم پدر و مادر مقتول از طرف خودشان درخواست قصاص و از طرف فرزند صغیر دخترشان درخواست دیه را مطرح کردند.
سرانجام صبح دیروز قضات دادگاه این مرد را به قصاص محکوم کردند.
کلاهبرداری کارآفرین قلابی از 4 هزار نفر
گروه حوادث/ مرد شیاد و همدستانش که با معرفی خود بهعنوان کارآفرین برتر و سرمایهگذار از 4 هزار نفر در قم کلاهبرداری کرده بودند دستگیر شدند.
به گزارش فارس، حجتالاسلام حسن غریب- دادستان عمومی و انقلاب قم- در تشریح این خبر گفت: چندی قبل گزارشی به پلیس آگاهی و اداره کل اطلاعات استان قم رسید مبنی بر اینکه شرکتی بهنام کیمیای سرخ نشاط آفرین ایرانیان، مشهور به «صنایع غذایی گوهرناز» به بهانه جذب سرمایه و پرداخت سود ماهانه 36درصد و سالانه 45 درصد به سرمایهگذاران از مردم کلاهبرداری کرده است. بلافاصله موضوع در دستور کار قرار گرفت و با دستور قضایی پساز اطمینان از صحّت موضوع، مدیر عامل شرکت و همدستان وی بهعنوان متهم بازداشت و کلیه اموال مربوطه توقیف شد.
متهمین با استفاده از تبلیغات گسترده در کشور با معرفی خود بهعنوان سرمایهگذار و کارآفرین نمونه، با اغفال بیش از چهار هزار نفر، وجوه نقدی و سرمایههای آنها را برای مشارکت در فعالیت اقتصادی دریافت کردهاند.
با بررسیهای بیشتر مشخص شد کمتر از 5 درصد از وجوه نقدی دریافتی در امر بستهبندی و توزیع مواد غذایی سرمایهگذاری شده و حدود 50 درصد از آن را بابت واریز سودهای ماهانه به سرمایهگذاران پرداخت و مابقی صرف خرید منازل و باغ ویلاهای متعدد و همچنین خودروها و موتورسیکلتهای گرانبها شده و همچنین برای مسافرتهای خارجی و بخشی نیز بهعنوان کمک به افراد نیازمند و کمیته امداد هزینه شده است.
دادستان عمومی و انقلاب قم در این خصوص گفت: افرادی که اقدام به پرداخت وجوه و سرمایههای خود به متهم کردهاند میتوانند برای طرح شکایت به دادسرای عمومی و انقلاب قم مراجعه کنند. وی افزود: اتهام متهم که کلاهبرداری و اخلال در نظام اقتصادی از طریق جذب سرمایهها و سپردههای مردم در قالب مضاربه و حیف و میل کردن آنهاست، از نظر دادستانی محرز بوده و نیازی به شاکی خصوصی نیست اما با توجه به توقیف کلیه اموال متعلق به متهم، بعد از صدور رأی در دادگاه، این اموال فقط مطابق اسناد واریزی بین افرادی که اقدام به طرح شکایت کردهاند تقسیم خواهد شد.
اخاذی با عکسهای خصوصی زن جوان
گروه حوادث/ سارق تلفن همراه وقتی عکسهای خصوصی زن جوان را دید وسوسه اخاذی از او به جانش افتاد.
سرهنگ مهدی قاسمی رئیس پلیس فتای بوشهر در تشریح این خبر گفت: چندی قبل خانمی جوان به پلیس شکایت کرد و اظهار داشت شخصی ناشناس با ارسال تصاویر بسیار خصوصی وی در شبکه اجتماعی واتساب او را تهدید کرده و درخواستهای شیطانی دارد. این زن در ادامه گفت: البته این عکسها در تلفن همراه خواهرم بوده که چند روز قبل آن را سرقت کردهاند.
با شکایت این زن احتمال اینکه سارق تلفن همراه به عکسها دسترسی پیدا کرده و قصد اخاذی دارد قوت گرفت و بدین ترتیب ردیابیها آغاز شد. چند روز بعد نیز متهم شناسایی و دستگیر شد. وی در بازجوییهای فنی انجام شده ابتدا هرگونه ارتباط خود را با موضوع انکار میکرد اما سرانجام اقرار کرد و گفت: من سارق نیستم، تلفن همراه خواهر شاکی را در پیست اسکی در خارج از استان پیدا کردم، با دیدن تصاویر خصوصی از طریق شبکه اجتماعی واتساب اقدام به ارسال تصاویر موجود در حافظه گوشی برای شاکی و شروع به تهدید و اخاذی کردم.سرهنگ مهدی قاسمی با اشاره به اینکه گوشیهای تلفن همراه وسیله مناسبی برای تهیه فیلم و عکسهای خانوادگی، خصوصی و همچنین محل امنی برای نگهداری آنها نیست، به شهروندان توصیه کرد تا حد امکان از ذخیره کردن این نوع تصاویر در گوشیهای تلفنهمراه یا رایانه شخصی خودداری کنند.